وبلاگ شخصی معین رضایی

ساخت وبلاگ
صبح با لگد به اصطلاح صاحبم و جیغ و داد بچه ها بیدار میشوم . یه لقمه نون وپنیر می خورم و یک لقمه دیگر میگیرم برای ظهر در آخر سر هم یک نصفه لیوان آب . سر کوچه منتظر برادر بزرگ ترم هستم تا چندشاخه گل را که دو ساعت قبل از من بیدار شده و رفته دنبالش را بگیرم . لقمه دوم را به او میدهم چون به صبحانه نمیرسه ... مثل همیشه .. تا چهار راه مرکز شهر پیاده می روم  ، در راه اگر کسی گل خواست می فروشم . بعضی مواقع وبلاگ شخصی معین رضایی ...
ما را در سایت وبلاگ شخصی معین رضایی دنبال می کنید

برچسب : داستان,کوتاه, نویسنده : rezaeimoeina بازدید : 224 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 12:42

« مسابقه دو » یادش بخیر عجب چیزی بود . همین دو تا کلمه تمام زندگی ام را متحول کرد هیچ وقت یادم نمیره جمعه ها بابام منو کول می کرد و می برد کنار زمین فوتبال تا مسابقه دو را  بین بچه های شهر ببینم  راه دور بود نه اسبی نه ماشینی داشتیم تنها یه الاغ داشتیم که بابام همیشه میگفت : « بهترین زندگی رو این الاغه دار ه به خدا نه کار میکنه نه ارزشی داره که کسی بخرنش فقط میخوره ومیخوابه » البته بگم وبلاگ شخصی معین رضایی ...
ما را در سایت وبلاگ شخصی معین رضایی دنبال می کنید

برچسب : داستان,کوتاه,مسابقه, نویسنده : rezaeimoeina بازدید : 188 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 12:42

ساعت که نزدیک هفت شب می شد ، گوش بزنگ می نشستم  تا اینکه پدرم بیاید و ما بعد از خوردن شام برویم پارک چوبی ، عجب روزهایی بود در آن زمان حاضر بودم از هرچی بگذرم به جز رفتن به پارک .  *** ساعت هفت شد سریع شامم را تمام می کردم و اولین نفری بودم  که برای رفتن به پارک حاضر می شدم ، پیاده هم می رفتیم همیشه به فاصله 4.5متر جلوتر از خانواده در حال دویدن بودم وقتی که دست بابام را می گرفتم و از پ وبلاگ شخصی معین رضایی ...
ما را در سایت وبلاگ شخصی معین رضایی دنبال می کنید

برچسب : داستان,کوتاه,پارک,چوبی, نویسنده : rezaeimoeina بازدید : 191 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 12:42

مادر روی صندلی نشست . صندلی که هر جمعه پیرمرد گل فروش برایش به همراه یک گل رز در قطعه شهدای گمنام می گذاشت . مادر کتابچه دعایش را بست . صلواتی فرستاد و چای را نوشید . گلویش که صاف شد ، زیر لب ذکر می گفت . از جایش برخواست . و بین قبور شهدا قدم می زد . یکی یکی آن ها را می دید . همینطور به راهش ادامه داد . احساس درد کرد . ایستاد و سرش را بالا گرفت . خود را در بین یک دشت با درختان سبز که ک وبلاگ شخصی معین رضایی ...
ما را در سایت وبلاگ شخصی معین رضایی دنبال می کنید

برچسب : داستان,کوتاه,قطعه,گمشده, نویسنده : rezaeimoeina بازدید : 159 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 12:42

تنگ آب کلمه ای که بار ها و بارها از پدر و مادرم و هزاران ماهی دیگر شنیده ام . آن ها از این کلمه یک هیولای بزرگ در ذهن من ساخته بودند . همه ماهی ها از این کلمه بعد از کلمه تور وحشت داشتند حتی کوسه ها و نهنگ ها . ***    تنگ آب ،  ظرف شیشه ای در ابعاد کوچک و بزرگ که در آن مقداری آب است . اگر بعضی از آدم ها هم که سلیقه ای داشته باشند با برچسبی آن را تزیین می کنند . تنگ های بزرگ تر هم است ک وبلاگ شخصی معین رضایی ...
ما را در سایت وبلاگ شخصی معین رضایی دنبال می کنید

برچسب : داستان,کوتاه, نویسنده : rezaeimoeina بازدید : 211 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 12:42

به بهانه فتح نخل طلا کن  او را از اجرای برنامه اکسیژن می شناسند و بعد ها در سریال پلیس جوان درخشید و مردم او را به عنوان یک هنرمند پذیرفتند . کم کم خود را با چند سریال و فیلم سینمایی اثبات کرد و تبدیل به سوپراستاری محبوب برای مردم شد . سید شهاب الدین حسینی اسیر شهرت نشد و اصل را بر تجربه گری گذاشت . او عاشق قهرمان های سینمای خودش بود . خسرو شکیبایی را ستایش می کرد و جمشید آریا را می س وبلاگ شخصی معین رضایی ...
ما را در سایت وبلاگ شخصی معین رضایی دنبال می کنید

برچسب : یادداشت,سرگشته,شهاب,حسینی, نویسنده : rezaeimoeina بازدید : 203 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 12:42

  به بهانه درگذشت عباس کیارستمی  ایران مدیون آدمایی است که عشق ، محبت ، زندگی که کلماتی بین اللملی است و همه آنها را میشناسند را به جهان معرفی می کنند . عباس کیارستمی هم یکی از آن ایرانی هایی بود که جهانیان با فیلمهایش زندگی کرده است . در آثار کیارستمی عشق و محبت و زندگی جاری است .  او قلب تک تک ایرانی ها را مغلوب شخصیت فیلمهایش کرده بود . از خانه دوست کجاست تا زیردرختان زیتون . او بی وبلاگ شخصی معین رضایی ...
ما را در سایت وبلاگ شخصی معین رضایی دنبال می کنید

برچسب : یادداشت,جهانگردی,ایران,جهان,شناساند, نویسنده : rezaeimoeina بازدید : 187 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 12:42

  قدرت و جاه طلبی دو بال یک سیاست مداریست که سودای حکمرانی بر سر دارد و این چیزی نیست که نیاز به اثبات داشته باشد شاید در ظاهر متفاوت باشد اما سیاست ، فساد ، جاه طلبی همه از یک خانواده اند . بعد از دیدن سریال house of card  با بازی درخشان کوین اسپیسی که ستون اصلی فیلم است  . تنها یک سوال در ذهنم خطور کرد و آن این است که چطور در کمال پیچیدگی و در یک ساختار بسیار قوی همچین سریالی را میتو وبلاگ شخصی معین رضایی ...
ما را در سایت وبلاگ شخصی معین رضایی دنبال می کنید

برچسب : یادداشت,فساد,همچون,قدرت,بیرون, نویسنده : rezaeimoeina بازدید : 194 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 12:42

به محض جوش آمدن آب ، قهوه ای  درست کردم و بعد از آن روی تنها میز چوبی اتاق نشستم . مقابلم یک دیوار بود که یادداشت هایم را بین ترک های بزرگ آن چفت کرده بودم و پشت سرم هم کلبه ی درویشی ام . از این دنیا تنها یک ماشین تایپ دارم و قرار است که زندگی من را دگرگون سازد .  بله من نویسنده ام . الان هم اولین رمانم آماده است و فردا  هم اولین قرار کاری زندگی ام را تجربه خواهم کرد  . نمیدانم رمانم را قبول بکنند وبلاگ شخصی معین رضایی ...
ما را در سایت وبلاگ شخصی معین رضایی دنبال می کنید

برچسب : داستان,کوتاه,یادداشت,نویسنده, نویسنده : rezaeimoeina بازدید : 210 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 12:42

صبح با لگد به اصطلاح صاحبم و جیغ و داد بچه ها بیدار میشوم . یه لقمه نون وپنیر می خورم و یک لقمه دیگر میگیرم برای ظهر در آخر سر هم یک نصفه لیوان آب . سر کوچه منتظر برادر بزرگ ترم هستم تا چندشاخه گل را که دو ساعت قبل از من بیدار شده و رفته دنبالش را بگیرم . لقمه دوم را به او میدهم چون به صبحانه نمیرسه ... مثل همیشه .. تا چهار راه مرکز شهر پیاده می روم  ، در راه اگر کسی گل خواست می فروشم . بعضی مواقع وبلاگ شخصی معین رضایی ...
ما را در سایت وبلاگ شخصی معین رضایی دنبال می کنید

برچسب : داستان,کوتاه, نویسنده : rezaeimoeina بازدید : 213 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 15:13

« مسابقه دو » یادش بخیر عجب چیزی بود . همین دو تا کلمه تمام زندگی ام را متحول کرد هیچ وقت یادم نمیره جمعه ها بابام منو کول می کرد و می برد کنار زمین فوتبال تا مسابقه دو را  بین بچه های شهر ببینم  راه دور بود نه اسبی نه ماشینی داشتیم تنها یه الاغ داشتیم که بابام همیشه میگفت : « بهترین زندگی رو این الاغه دار ه به خدا نه کار میکنه نه ارزشی داره که کسی بخرنش فقط میخوره ومیخوابه » البته بگم ها یکم جون وبلاگ شخصی معین رضایی ...
ما را در سایت وبلاگ شخصی معین رضایی دنبال می کنید

برچسب : داستان,کوتاه,مسابقه, نویسنده : rezaeimoeina بازدید : 208 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 15:13

ساعت که نزدیک هفت شب می شد ، گوش بزنگ می نشستم  تا اینکه پدرم بیاید و ما بعد از خوردن شام برویم پارک چوبی ، عجب روزهایی بود در آن زمان حاضر بودم از هرچی بگذرم به جز رفتن به پارک .  *** ساعت هفت شد سریع شامم را تمام می کردم و اولین نفری بودم  که برای رفتن به پارک حاضر می شدم ، پیاده هم می رفتیم همیشه به فاصله 4.5متر جلوتر از خانواده در حال دویدن بودم وقتی که دست بابام را می گرفتم و از پله های پل ع وبلاگ شخصی معین رضایی ...
ما را در سایت وبلاگ شخصی معین رضایی دنبال می کنید

برچسب : داستان,کوتاه,پارک,چوبی, نویسنده : rezaeimoeina بازدید : 183 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 15:13

مادر روی صندلی نشست . صندلی که هر جمعه پیرمرد گل فروش برایش به همراه یک گل رز در قطعه شهدای گمنام می گذاشت . مادر کتابچه دعایش را بست . صلواتی فرستاد و چای را نوشید . گلویش که صاف شد ، زیر لب ذکر می گفت . از جایش برخواست . و بین قبور شهدا قدم می زد . یکی یکی آن ها را می دید . همینطور به راهش ادامه داد . احساس درد کرد . ایستاد و سرش را بالا گرفت . خود را در بین یک دشت با درختان سبز که کنار هر قبر وبلاگ شخصی معین رضایی ...
ما را در سایت وبلاگ شخصی معین رضایی دنبال می کنید

برچسب : داستان,کوتاه,قطعه,گمشده, نویسنده : rezaeimoeina بازدید : 168 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 15:13

تنگ آب کلمه ای که بار ها و بارها از پدر و مادرم و هزاران ماهی دیگر شنیده ام . آن ها از این کلمه یک هیولای بزرگ در ذهن من ساخته بودند . همه ماهی ها از این کلمه بعد از کلمه تور وحشت داشتند حتی کوسه ها و نهنگ ها . ***    تنگ آب ،  ظرف شیشه ای در ابعاد کوچک و بزرگ که در آن مقداری آب است . اگر بعضی از آدم ها هم که سلیقه ای داشته باشند با برچسبی آن را تزیین می کنند . تنگ های بزرگ تر هم است که اصطلاحا ب وبلاگ شخصی معین رضایی ...
ما را در سایت وبلاگ شخصی معین رضایی دنبال می کنید

برچسب : داستان,کوتاه, نویسنده : rezaeimoeina بازدید : 191 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 15:13

به بهانه فتح نخل طلا کن  او را از اجرای برنامه اکسیژن می شناسند و بعد ها در سریال پلیس جوان درخشید و مردم او را به عنوان یک هنرمند پذیرفتند . کم کم خود را با چند سریال و فیلم سینمایی اثبات کرد و تبدیل به سوپراستاری محبوب برای مردم شد . سید شهاب الدین حسینی اسیر شهرت نشد و اصل را بر تجربه گری گذاشت . او عاشق قهرمان های سینمای خودش بود . خسرو شکیبایی را ستایش می کرد و جمشید آریا را می ستود . لذت پ وبلاگ شخصی معین رضایی ...
ما را در سایت وبلاگ شخصی معین رضایی دنبال می کنید

برچسب : یادداشت,سرگشته,شهاب,حسینی, نویسنده : rezaeimoeina بازدید : 207 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 15:13

  به بهانه درگذشت عباس کیارستمی  ایران مدیون آدمایی است که عشق ، محبت ، زندگی که کلماتی بین اللملی است و همه آنها را میشناسند را به جهان معرفی می کنند . عباس کیارستمی هم یکی از آن ایرانی هایی بود که جهانیان با فیلمهایش زندگی کرده است . در آثار کیارستمی عشق و محبت و زندگی جاری است .  او قلب تک تک ایرانی ها را مغلوب شخصیت فیلمهایش کرده بود . از خانه دوست کجاست تا زیردرختان زیتون . او بی شک استاد سی وبلاگ شخصی معین رضایی ...
ما را در سایت وبلاگ شخصی معین رضایی دنبال می کنید

برچسب : یادداشت,جهانگردی,ایران,جهان,شناساند, نویسنده : rezaeimoeina بازدید : 171 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 15:13

  قدرت و جاه طلبی دو بال یک سیاست مداریست که سودای حکمرانی بر سر دارد و این چیزی نیست که نیاز به اثبات داشته باشد شاید در ظاهر متفاوت باشد اما سیاست ، فساد ، جاه طلبی همه از یک خانواده اند . بعد از دیدن سریال house of card  با بازی درخشان کوین اسپیسی که ستون اصلی فیلم است  . تنها یک سوال در ذهنم خطور کرد و آن این است که چطور در کمال پیچیدگی و در یک ساختار بسیار قوی همچین سریالی را میتوانند بسازند وبلاگ شخصی معین رضایی ...
ما را در سایت وبلاگ شخصی معین رضایی دنبال می کنید

برچسب : یادداشت,فساد,همچون,قدرت,بیرون, نویسنده : rezaeimoeina بازدید : 198 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 15:13

لانتوری خاص !! لانتوری فیلمی بود که امروز دیدم . فیلم دردآور و به شدت غم انگیز . خیلی دوست دارم درباره فیلم . تکنیک ، فیلمنامه ،کارگردانی و ساخت این اثر بنویسم . ولی این دسته از فیلم ها نیازی به نقد ندارد . این دسته از فیلم ها خوب است بگوییم فیلم خاص . فیلم هایی که درباره یک موضوع خاص است . شاید در ژانر های تعریف شده برچست اجتماعی بزنیم به فیلم اما موضوع اسید پاشی اتقاق خاص در کشور بود و این فیلم وبلاگ شخصی معین رضایی ...
ما را در سایت وبلاگ شخصی معین رضایی دنبال می کنید

برچسب : یادداشت,لانتوری, نویسنده : rezaeimoeina بازدید : 182 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 15:13

به محض جوش آمدن آب ، قهوه ای  درست کردم و بعد از آن روی تنها میز چوبی اتاق نشستم . مقابلم یک دیوار بود که یادداشت هایم را بین ترک های بزرگ آن چفت کرده بودم و پشت سرم هم کلبه ی درویشی ام . از این دنیا تنها یک ماشین تایپ دارم و قرار است که زندگی من را دگرگون سازد .  بله من نویسنده ام . الان هم اولین رمانم آماده است و فردا  هم اولین قرار کاری زندگی ام را تجربه خواهم کرد  . نمیدانم رمانم را قبول بکنند وبلاگ شخصی معین رضایی ...
ما را در سایت وبلاگ شخصی معین رضایی دنبال می کنید

برچسب : داستان,کوتاه,یادداشت,نویسنده, نویسنده : rezaeimoeina بازدید : 195 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 15:13